۩۞۩  شهر سورشجان  ۩۞۩

۩☀۩ شهری واقع در استان سردخیز چهارمحال و بختیاری ۩☀۩

نام شهید : احمد عالیپور سورشجانی

نام پدر : هیبت الله

تاریخ تولد : 1335

تاریخ شهادت : 12/4/1367

 

زندگینامه شهید :

شهید عالیپور در سال 1335 در خانواده ای متدین در سورشجان دیده به جهان گشود. ایشان در سن 9 سالگی از نعمت پدر محروم شدند. در کنار تحصیل ، فن نجاری را از پدر بزرگش آموخت. جهت گذراندن امور زندگی و کمک به مادر از ادامه تحصیل محروم و در مغازه نجاری مشغول به کار شد و رسما سرپرستی مادر، خواهران و برادران را بر دوش گرفت. بعد از سالها رنج و تلاش بی وقفه برای تامین مخارج زندگی ناچار شد به کشور کویت عزیمت نماید. او پس از چند سال تلاش در دیار غربت توانست زندگی افراد تحت پوشش خود را سامان دهد لذا به ایران آمد و ازدواج نمود که حاصل آن به یادگار ماندن 3 پسر و یک دختر می باشد. ایشان در آخرین سفر خود حس غریبی داشتند و با اینکه جنگ رو به اتمام بود ولی همچنان از شهادت در راه خدا صحبت مینمود همواره به دوستان و اطرافیان خود میگفت که می روم و دیگر باز نمیگردم، می روم تا به عشقم، به خدایم برسم و دیری نپائید که در تاریخ 12/4/1367 در سن 32 سالگی در حال رفتن به سنگر کار و تلاش در حمله موشکی خلیج فارس به آرزویش رسید.

برگ سبزی از شهید:

ایشان دوستدار و دلباخته امام خمینی(ره) بودند و همواره آرزو میکرد که خدایا از عمر بنده بکاه و به عمر امام بیفزا. همیشه آماده شهادت بودند چرا که غسل شهادت را هیچ گاه فراموش نمیکردند. در تشییع پیکر مطهر شهدا شرکت میکردند. وی آخرین باری که میخواستند به سفر بروند در دفتر خاطرات خود نوشته اند و به دوستان هم گفته بودند که می روند تا گذشته خود را سامان دهند و به آینده درخشان برسند و از خداوند خواسته اند که پیروزی کامل را به ایشان عطا فرمایند. او همواره شعر زیر را زمزمه مینمود:

در غریبی هر چه نالیدم کسی یادم نکرد             در قفس جان دادم و صیاد آزادم نکرد

شهید یک هفته قبل از شهادت ، خوابی میبیند که برای همسر و یکی از دوستان اینگونه تعریف میکنند، قافله ای بودیم همه در یک مسیر حرکت میکردیم ، ناگهان اصابت خمپاره ای قافله را متلاشی کرد، در آن لحظه شخصی مبارک سوار بر اسبی سفید با عمامه ای سبز رنگ بر بالینمان آمدند و فرمودند که برخیزید و نا امید نشوید و دنبال من بیایید که رستگاری ابدی پیش روی شماست آنگاه همگی برخواستیم و به دنبال ایشان راه افتادیم که خود شهید حدس میزد ، حضرت ابو الفضل (ع) بوده که آن قافله را هدایت مینمود.

کسی که در راه خدا کشته شود، خداوند هیچ یک از گناهان او را به او نمیشناسد. امام صادق(ع)

بیوگرافی
ورود شما را به وبلاگ شهر سورشجان خوش آمد می گوییم , و شما را به بازدید از این وبلاگ دعوت می کنیم... این وبلاگ برای آشنایی بیشتر از شهر سورشجان , و سرگرمی شما دوستان گرامی در سال1385 بنا شده .... به امید رضایتمندی شما ..... ما را از نظرات سازنده خود بی نصیب نکنید برای ارتباط با ما به صفحه اینستاگرام ما مراجعه نمایید
آخرین نوشته‌ها
آرشیو موضوعی
نوشته‌های پیشین
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دوستان